بد است که به اینجا رسیدم.قبلش فکر میکردم کار فوق العاده ای باشد.نوشتن را میگویم.الان فکر میکنم بیشترشبیه دستشویی کردن است.وقتی مینویسی و اونی که تو کله ات ول ول میخورد را میریزی بیرون شبیه احساس موقعی ست که بلند میشی و داری سیفون را میکشی...
راهش این نیست.اشتباهی آمدم .دلم یک چیز فوق العاده میخواهد.