۱۳۹۰/۶/۲۶

مثل مرد

این کتاب فضیلتهای ناچیز را باید دوباره بخوانم.
مامان و بابا هیچ وقت نگذاشتند من اشتباه کنم.از این بچه مثبتها بودم از این داغونها!مدام میگفتند تو خیلی عاقلی خیلی فلانی خیلی...خر شدم!
بچه که باشی اگه اشتباه کنی میگن بچه است। یا میگن تقصیر مادر پدرش بوده। الان اما نمیشه تقصیررو گردن هیچکی انداخت !باید مثل مرد وایسی پاش!خب من نیستم!
صادقانه اش اینه که دلم خیلی می خواهد اشتباه کنم اما جراتش را ندارم!کاش یکی بود میشد انداخت گردنش !
دلم می خواد تا ته اشتباه برم بعد یه جوری بتونم مثل فیلمها,همه را بزنم عقب و برگردونم همون جایی که بوده . سر جای اول. انگار نه انگار!نمیشه ولی!میشه؟
تا چند سالگی میشه اشتباه کرد ؟هنوز وقت هست؟