۱۳۸۷/۱۰/۲۵

اولین بار که آدم و حوا رنگ نارنجی را دیدند چه حسی داشتند ؟ حس نارنجیت احتمالا

نمی دانم تا حالا با حسی روبرو شدی که نه تا حالا حسش کرده بودی نه جایی خواندیش نه از کسی شنیدی ,هیچی بی هیچ نشانی آمد ه سراغت ,مغزت همه جا را میگردد دنبال مشابهت با یک چیز قبلی و پیدا نمیکند آنوقت است که همه چیز میاستد از گنگی.زمان می ایستد, قلبت میاستد ,روحت حتی .
این ها را من دیشب گذراندم اسمش را میگذارم حس نارنجیت.
حس کردم چیزی مثل یک آینه قدی, بلندتر از خودم و پر نورتر از خورشید به یک آن شکست. برخلاف تصورم پشتش تاریک نبود خلا سفیدی بود و سبکی.گیج بودم فقط اشکهایم بودند که انگار می دانستند که باید چکار کنند.غمگین نبودم شاد هم نبودم. چیز دیگری بودم !
من 33 سالم است . وقی زندگی ام را نگاه میکنم بیشتر از 3-4 سال آن را یادم نمی اید. بقیه اش یا خواب بودم یا غذا میخوردم یا جبر و ترمودینامیک میخواندم یا چهار خونه نگاه میکردم یا نقشه درست میکردم!.کل زندگیم چند تا تصویر,چندتا جمله, چند تا آدم, چند تا کتاب وچند تا حس است که جمعشان بزنی میشود 4-3 سال .
دیشب به زندگیم چند لحظه ای اضافه شد.

هیچ نظری موجود نیست: