۱۳۹۲/۲/۲۹

کشته ما رو این سال گشتگی و عقل!

دوست‌ات می‌دارم بی‌آن‌که بخواهم‌ات.




سال‌گشته‌گی‌ست اين

که به‌خوددرپيچی ابروار

بِغُرّی بی‌آن که بباری؟

سال‌گشته‌گی‌ست اين

که بخواهی‌اش

بی‌اين‌که بيفشاری‌اش؟



سال گشته‌گی‌ست اين؟ــ

خواستن‌اش

تمنایِ هر رگ

بی‌آن که درميان‌باشد

خواهشی حتا؟



نهايتِ عاشقی‌ست اين؟

همان وعده‌یِ ديدار در فراسویِ پيکرها نيست؟



هیچ نظری موجود نیست: