۱۳۸۹/۵/۲۰

دفترچه تلفن 2

برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد,قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند, قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید, قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من,قلبی برای انسانی که من میخواهم
تا انسان را در کنار خود حس کنم
دریاهای چشم تو خشکیدنی است
من چشمهای زاینده می خواهم
پستانهایت ستاره های کوچک است
آن سوی ستاره من انسانی می خواهم
انسانی که مرا بگزیند
انسانی که به دست های من نگاه کند
انسانی که به دستهایش نگاه کنم
انسانی در کنار من
تا به دستهای انسانها نگاه کنیم
انسانی در کنارم ,آینه ای در کنارم
تا در او بخندم تا در او بگریم
...


شاملو(از همان دفترچه تلفن!)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

انگار همه زندگیم اینجاست!